خاطرات شهید عبدالرحمن یا علی مدد؛
پایگاه خبری نوید شاهد بوشهر به مناسبت روز دانشجو، خاطراتی از شهید دانشجوی بوشهری عبدالرحمن یا علی مدد را در قالب پوستر منتشر می کند.
کد خبر: ۵۶۰۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
شهید «محمدحسین اشرف» در خاطراتش مینویسد: «در نوشتههایم که مرور میکنم مسئله شهادت را به صورتی خواستهام که قابل توضیح است. اگر من عاشق شهادت هستم معنایش این است که خدا قبولم کند.»
کد خبر: ۵۴۳۸۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
قسمت نهم؛
شهيد «علی پیرونظر» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نزدیک ظهر وضو گرفتم و نماز را به جماعت خواندم بعد بچهها پتوها را بیرون انداختن و در هوای آزاد مشغول غذا خوردن شدیم و...» متن کامل خاطره نهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۵
قسمت ششم:
شهید علی پیرونظر از خاطرات خود در جبهه نوشته است: امروز من خادم الحسین بودم. صبحانه را آماده کردم بچهها گفتند؛ امروز تجهیزات میدهند و لشکر در آماده باش است.
کد خبر: ۵۴۲۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
قسمت چهارم:
شهید علی پیرونظر از خاطرات خود در جبهه نوشته است: فرمانده یکی از گردانها به نام زهیر آمد. بچهها را دید و رفت تا خبر بدهد. آقای امامی گفت: این گردان یکی از بهترین گردانهای رزمی است که چندین مرتبه عملیات کرده و همیشه پیروز است و مسئول آن هر نیرویی را نمیگیرد، فقط نیروهای زبده.
کد خبر: ۵۴۲۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲
خاطرات خودنوشت حاج قاسم از دوران انقلاب(5):
در خاطرات شهید «حاج قاسم سلیمانی» آمده است: سه روز از شدت درد تکان نمی توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود، با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» را در عمق وجود من حک شده بود.
کد خبر: ۵۲۹۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۱
نوید شاهد - شهید «احمد امی» فرزند غلامعلی و معصومه، بيست و پنجم فروردينماه ۱۳۳۶ در روستای آهوانو از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. تا پايان دوره كارشناسی درس خواند. به عنوان افسر نیروی زمینی ارتش در جبهه حضور يافت. پانزدهم دیماه ۱۳۵۹ در اهواز بر اثر اصابت تركش، به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته شهید، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۰۱۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۰
خاطرات خودنوشت آزاده کرمانشاهی"امید علی پیری"؛
نوید شاهد - آزاده کرمانشاهی" امید علی پیری" در روایتی می گوید: «صلیب سرخ آمد و گفت بیایید برای رفتن به ایران باید ثبت نام کنید اما بچه ها نرفتند. آنها گفتند چه شده شما تا امروز برای ایران می مردید و حالا نمی روید! گفتیم چند تا از بچه های ما را برده اید تا آنها را هم نیاورید ما به ایران نمی رویم.»
کد خبر: ۴۸۵۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۹
خاطرات خودنوشت شهید "منوچهر جانجانی" از شهدای عملیات مرصاد؛
نوید شاهد - شهید "منوچهر جانجانی" یکی از شهدای عملیات مرصاد است که در یکی از خاطرات خود می گوید: «برادران! دستم ناراحتی دارد کمک میخواهم، با آمبولانس مرا به اورژانس ارتش انتقال دادند. ساعت دو نیمه شب بود که به هوش آمدم و دیدم در بیمارستان هستم و مرا عمل کرده و دستم را قطع کردهاند.»
کد خبر: ۴۸۴۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۴
"نسرین ماه دشتیان" یک بانوی جانباز روشن دل کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می نویسد:« صورت وحشت زده مادر را برای آخرین بار در خاطره ی سرخ رنگ ذهنم به خاطر سپردم و به آرامی به وادی تاریکی و ظلمت محض قدم نهادم. آری این بود آخرین تابلوی حکاکی شده در آخرین صفحه خاطرات روشنی ام.»
کد خبر: ۴۷۸۷۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
شهيد «محمد علی حاجیلو» در خاطراتی که در جبهه حضور داشته است، روایتی را از امدادهای غیبی که در حساس ترین شرایط برای آنها رخ می دهید روایت می کند.
کد خبر: ۴۷۶۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۸
نوید شاهد تصاویر خاطرات خود نوشت شهید "بهرام خان محمدی" را در سالروز شهادتش منتشر کرد.
کد خبر: ۴۷۴۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
نوید شاهد تصاویر خاطرات خود نوشت شهید "محرمعلی محمدی" را در سالروز شهادت این شهید بزرگوار منتشر کرد.
کد خبر: ۴۶۷۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۰
شهید «احمد مسعودیان» دوم مهر ماه 1362 با سمت تک تیرانداز در سرپل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. خاطرات خود نوشت ی در روزهای که در جنگ تحمیلی حضور داشته، نوشته است که در ادامه می خوانید.
کد خبر: ۴۶۴۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
شهید داوود تاران نوزدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش ابراهیم (فوت ۱۳۶۵) و مادرش خدیجه نام داشت.
کد خبر: ۴۶۰۹۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲
شهید محمدولی رضائی بیستم فروردین ۱۳۴۳، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش حاتم، فروشنده دوره گرد بود و مادرش تحفه نسا نام داشت.
کد خبر: ۴۵۷۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
خاطرات خود نوشت شهید «هادی محمدنفری» منتشر شد؛
شهید هادی در جواب گفت این عکس را برای روی حجله شهادتم میخواهم عکاس با تعجب گفت برادر تو را بخدا قسم این حرف را نزن (اول امتناع کرد و بالاخره عکس را انداخت) و بالاخره همان عکس بر روی ججله اش آویزان شد.
کد خبر: ۴۵۴۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۶
خاطرات خود نوشت شهید «محمد علی حاج لو» منتشر شد؛
روز عيد خاطرات از جبهه هاي حق عليه باطل روز عيد بود بچه های چادر ما که بیست و پنج نفر بودند هر کس هر چيزی داشت اوردند و سفره پهن کردند ميوه چند دونه، سال تحويل شد اول قران خواندند
کد خبر: ۴۵۱۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۷
به مناسبت سالروز ولادت خاطرات شهید «احمد پورحسینی» منتشر شد؛
نیمه های شب از خواب که بلند شدم یکی از برادران مشغول نماز بود نماز را تمام کرد و گفت یکی از چادرهای فرماندهی فتح از گردانی دیگر آتش گرفته است
کد خبر: ۴۵۱۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۱
سوار ماشین شدم، مثل همیشه حمد و سوره و شهادتین را خواندم و بعد آیه الکرسی را خواندم خیلی خوشحال بودم، به اهواز رسیدیم، ساعت هفت صبح گذشته بود، از ماشین پیاده شدم سورا ماشین دیگری شدم و تا سه راهی سوسنگرد خرمشهر رفتم، بعد سوار ماشین صلواتی شدم و به طرف مقرمان حرکت کردم که یکدفعه نگاهم به افق افتاد، جاده خلوت بود و دشت صاف اجازه دید وسیع میداد.
کد خبر: ۴۴۴۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۶